1111
چرا و چجوری بعضیا در وصف موی فر شعر میگن ، قربون صدقش میرن و هزارتا چیز دیگه ؟ من که تو آینه فقط یه احمق میبینم که یادش رفته دیشب موهاشو سشوار بکشه و الان شبیه گوسفنده .
میتونیم باهم آشنا بشیم ؟ نه
شمارتو بده که وقتی نت قطعه باهم حرف بزنیم . نه
من تازه اومدم ، همو بشناسیم ؟ الان نه
آیدی فلانم اینه "فلان اسم 313" اَدم کن. بلاکش کن و نپرس چرا ، فقط انجامش بده
حس میکنم ، برای داشتن یه وبلاگ ، مغزم پیره ، یعنی وقتی بچه تر بودم ، هر چیزی دم دستم بود رو پست میکردم . با اینکه اونموقع همه از من بزرگتر بودن ، ولی نمیترسیدم مسخرم کنن ، الان برعکسه ، شاید خیلیا ازم کوچیکتر باشن ولی من میترسم مسخرم کنن . هی مینویسم و پاک میکنم فقط چون "ای بابا احمق فقط واسه خودت مهمه مگه بقیه بیکارن ؟"
راستش من از اینکه تو بدون من شادی ، بدم میاد . امیدوارم چیزی که من حس کردم رو توهم حس کنی ، نمیدونم این نفرینه یا نه ، بستگی داره خودت فکر کنی تو بهم اسیب رسوندی یا نه . من از اینه تو کلی آدم دور خودت داشتی ، اونم وقتی که من فقط تورو داشتم ، ناراحتم . از اینکه دوستت تن ینفر یه کاپشن مشکی براق دید و گفت شبیه کیسه زبالست باید برای این دختره (من) بخریم و تو خندیدی ، ناراحتم . من آشغال بودم ؟ هیچکدوم اشکال نداره . چرا بعد از کلی باهم بودن ، دیگه حتی برات مهم نیست زندم یا نه ؟ هیچکدوم مهم نیست ، مثل همیشه ، این منم که مشکل دارم . "نه من حالم خوبه نگران نباش " و بعد به دوستات گفتی اون احساسات نداره .
دیدم روز بعد از تموم شدنش ، خیلی خوب میخندیدی ، اون لحظه آرزو میکردم ای کاش اون لبخند رو من بهت داده بودم .
امیدوارم همش برات پیش بیاد . چرا دروغ بگم ، دلم میخواد بدترش باشه که میاد جلوت .
هیچی ، فقط بزرگتر شدم .
شب خوش
من لذر هستم
چندسال از افسردگی رنج میبردم ولی الان؟ الان لذت میبرم
خانواده ای دارم که بابت داشتنشون واقعا خوشحال و ممنونم
توی زندگیم چیزی کم ندارم و مجبور به انجام کاری بخاطر اینکه "فامیلا" میگن نیستم
توی تقریبا هفده سال زندگی مفید و غیر مفیدی که داشتم
متوجه شدم که تهش بجز خانوادم قرار نیست کسی واسم بمونه
من یه خواهر دارم که شبیه یه ویروس جهش یافتست
ولی حتی بابت اونم ممنونم چون بعد از بیشتر از ده سال صبر، شد خواهر من .
دوستامم خیلی کمن و با انگشتای یه دست و نصفی میشه شمردشون اما همونا هم بابتشون ممنونم
پس شما میتونید با من دوست بشید چون من دوستای کمی دارم
من آدم ممنونیم به هرحال هیچوقت ناراضی و کلافه نیستم
میگن که من شبیه پیرمرداییم که صبح تا غروب افتاب توی پارک منتظر یه همبازی برای شطرنجن
ولی من حتی شطرنج بلد نیستم
من فقط بازیکن هندبالم ، اونم توی دروازه
فقط هم یه ساز بلدم برعکس بیشتر بچه ها که جدیدا به کمتر از یه ساز راضی نمیشن
من فقط بلدم فلوت بنوازم
من کاملا اختاپوس رو درک میکنم ، اون ساز دهنی مینوازه
، دلش میخواد کسی نباشه ولی اگه کسی نباشه هم ناراحت میشه
، و اون از یکنواختی خسته شده
این منم ، اختاپوس با یکم تغییر .