..
+
Tuesday, 15 Farvardin 1402، 11:27 PM | Tuesday, 15 Farvardin 1402، 11:27 PM | lether ..
از وقتی شناختمش ، جوری تغییر کردم که نمیفهمم ، میخوام خودم رو بکشم .. براش . میتونم براش ادم بکشم و میتونم براش اسمون رو به زمین بدوزم .
وقتی میخنده ، اوه وقتی بهش میگم ببینمت و با لبخند برام عکس میفرسته .. البته که کم پیش میاد چون لبخند خدای من ، زیادی قیافه جدی ای داره .
چجوری بگم .. انگاری وقتی نیستش رنگها برام کمرنگن، گلها سرشون پایینه ، رنگم از خط بیرون میزنه .. حتی نمیخوام قبول کنم که دوستش دارم .
چی باعث میشه من بهش نگم که بیا وقتی دوتا گربه کنار هم دیدیم یاد هم بی افتیم ؟
اینکه مطمئنم من برای اون "آره فلانی .. باهاش حرف میزنم ، میشناسمش" هستم .
نظرات (۰)
بستن
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.